♫ دنیــــــــــای موســـــــیقی ♫
موسیقی یک زبان بین المللی است برای ابراز احساسات آرزوهای نهفته و آشکار دلها

اگر کسی چیزی را واقعاً دوست داشته باشد ، و اگر منظور او از این دوست داشتن این باشد که آن چیز را هر چه بیشتر به کمال و جمال نزدیک کند ، مسلم است که نباید فقط و فقط از خوبی های آن بگوید و دست تملق از آستین دوستی دربیاورد و روز و شب را به تعریف و تجمید بپردازد . حق این است که بیان نقص ها و برخی کاستی ها نیز در بهبود و اصلاح و حرکت به سمت بهتر شدن ، هم مفید هستند و هم لازم .

لذا دنیای موسیقی این بار مطلبی با عنوان آسیب شناسی موسیقی ملی ایران ارائه می کند . اینکه ما از موسیقی خود و اهالی موسیقی خود ایراد بگیریم اصلاً به این معنی نیست که دلداده و شیدای این موسیقی نیستیم و روح و روانمان جز در جویبار این نغمه ها و این الحان آرام می گیرد ، بلکه اتفاقاً به این معنی است که ما دادگان حقیقی هستیم ، و نه متعصبان کوردل ! نقد می کنیم چون دوست داریم که با سرعت بیشتری پیشرفت کنیم و به قله هایی رفیع تر از قللی که فتح کرده ایم دست بیابیم .

اما نوشتن از ایرادات و نواقص موسیقی ، به قلم ناتوانی مثل من ، قطعاً حساسیت عده ای را برمی انگیخت ، ضمن اینکه نگارنده خود را در حدی نمی بیند که بخواهد شخصاً اقامه ی دعوی کند . بهترین چاره ی ممکن را در این دیدم که صحبت های استادی را نقل کنم ، که اکثریت ( قریب به اتفاق ) کسانی که موسیقی ایرانی را دوست دارند و آن را می شناسند و تاریخش را مطالعه کرده اند در استادی و تسلط  و  شناخت  او  ،  شک  ندارند  .  لذا  به  سراغ کتاب  " نظری به موسیقی "  از  نوشته های  " روح الله خالقی " رفتم ، و نگاهی به سه فصل آخر این کتاب انداختم . فصول " نواقص موسیقی ما " ، " تجدد موسیقی در ایران " و " عاقبت موسیقی ایران " که در چاپی که من در اختیار دارم از صفحه ی 371 تا 409 را به خود اختصاص می دهد .

برخی فرازهای این سه فصل به آنچه که شخصاً می خواستم بیان کنم بسیار شبیه بود ، و اتفاقاً بسیاری پاسخ هایی که امروز ما نیاز داریم را روح الله خالقی ده ها سال پیش داده است !!!

لذا همان ها را با تلخیص و ایجاز برایتان می نویسم . من فقط خلاصه کرده ام و شماره گذاری کرده ام ، و دخل و تصرفی در جمله بندی ها انجام نداده ام . در ضمن " نظری به موسیقی " ابتدا در سال 1317در 2 جلد چاپ شد ، که در چاپ های بعدی دو جلد در یک مجلد عرضه شد . کتابی که من از روی آن می نویسم ، این مشخصات را دارد : خالقی ، روح الله / نظری به موسیقی / نشر نو / چاپ دوم 1370 ، 2200 نسخه / 448 صفحه .

***

نواقص موسیقی ما :

مقدمه :
... اگر صنعتگر بخواهد پابند رسوم گذشته شود و از آن تجاوز نکند ، هیچ وقت جلوتر از آنچه هست نخواهد رفت . بلکه صنعتگر پیش بین آن کسی است که پابند قیود گذشته نشود و با دستی توانا اوراق کتاب کهنه ی گذشته را پاره کرده برای آیندگان کار کند . از انتقاد مردم محیط خود خسته نشود و به فکر خود عقیده مند باشد تا بتواند صنعت را تجدید کرده گذشته را کامل کند و در آیینه ی افکار خویش آینده را نظر نماید . پس برای اینکه به آینده بنگریم باید از نواقص و عیوب موسیقی خود آگاه شویم و در صدد رفع آن ها برآییم . نه مثل آن طاووس زیبای خوش اندام که به پای زشت خویش می نگرد و آن را از انظار مخفی کرده پر و بال زیبای رنگارنگ خود را جلوه می دهد ، بلکه مثل کسی که عوض خجلت و شرمساری در صدد رفع عیب خود برمی آید . اینک باید بگوییم که موسیقی کنونی ما نیز از نواقص برکنار نیست ...

 

1) ... موسیقی دان های ایرانی مخصوصاً نوازندگان ... اطلاع و درجه ی تحصیلاتشان کم بوده و از قواعد موسیقی و حتی تالیفات قدما هم بی اطلاع بوده اند [و ] جز پیروی راهی که پیشینیان رفته اند کاری انجام نداده و هرگز به خیال جستجوی چیز تازه ای نیفتاده اند ... بی اطلاعی موسیقی دان یک قسم تعصب خشک بی معنی هم در صنعت ایجاد کرده است زیرا هر چه مخالف عادت آن ها باید از دایره ی موسیقی خود خارج می دانند . مثلاً اگر قطعه ای در مایه ی بزرگ ( همان ماهور ) ترکیب شود و بر خلاف عادت عمومی درآمد و فرود مخصوص ماهور و تغییر مقام به دلکش را نداشته باشد یا در عوض دلکش به مقام دیگری که غیر معمول است وارد شود آن را موسیقی ایرانی نمی دانند. بدین ترتیب هر صنعتگری مجبور می شود که ذوق خود را تابع این قبیل تصورات و عادات خالی از حقیقت نماید ... علت عدم ترقی موسیقی ما این بوده است که متصدیان این صنعت در اثر ... نشنیدن نغمه ی دگیری جز موسیقی خود و آشنا نبودن با زحماتی که نویسندگان قدیم ایران راجع به پیدا کردن اصول قواعد موسیقی کشیده اند ، ذوق و فکرشان روز به روز محدود تر شده و در نتیجه یک قسم تکبر و نخوت جاهلانه ای هم در آن ها به وجود آمده است . زیرا شخص بی اطلاع چون از آنچه دیگران کار کرده اند آگاه نیست خود را بیش از آنچه هست تصور می کند و این روش در موسیقی بیشتر متداول است . ... همینقدر که شخصی دستش راه افتاد و در مجلسی چند دقیقه گوش دیگران را نوازش داد و مورد تحسین قرار گرفت خود را مهم تر از آنچه هست تصور می کند و در همان قدم اول متوقف می شود .

2) یکی از نواقص موسیقی ما یکنواخت بودن و کمی مدگردی آن است . زیرا چون مقید هستند که از آوازها پیروی کنند تغییر مقامات هم به یک صورت معین در می آید به طوریکه این مدگردی ها را واقعا نمی توان گفت تازگی دارد . مثلا به قدی ذوق عمومی با تغییر مقام ماهور به دلکش آشناست که قبل از آنکه نوازنده از ماهور به دلکش ورود کند ، مستمع می تواند آن را بخواند و قبل از شنیدن کیفیت آن را نیز بیان کند . و چون راه تغییر مقامات دیگر ... مسدود است تمام قطعات موسیقی یک شکل و یک نهج و شبیه به هم می شود . به نظر موسیقی دان های عادی تغییر مقامات غیر معمولی خوش نما نیست در صورتی که مطلب به خلاف آن است زیرا گوش موسیقی دان به مراتب از گوش سایرین ورزیده تر است و چیزی که ذوق او پسندید  اگر دارای ذوق سلیمی باشد کمتر اتفاق می افتد که مردم نپسندند . ولی چون موسیقی دان ها نمی دانند که چگونه باید از شور به چهارگاه و از سه گاه به ماهور و از همایون به سه گاه رفت همان تغییر مقامات معمول را که رفتن از ماهور و اصفهان و همایون به آواز شور است به مورد عمل می گذارند و راهی غیر از آن را کمتر آزمایش می کنند ... منحرف کردن عقاید این قبیل موسیقی شناسان دشوارتر به نظر می رسد ... خود را مستغنی می دانند و موسیقی را هم محتاج به تغییر و نو شدن تصور نمی کنند.

نتیجه :

... همانطور که ملاحظه شد موسیقی ما با تمام زیبایی طبیعی خود به چه حالت اسفناک و وضع پریشی دچار شده و در نتیجه موسیقی امروز ما با موسیقی فرنگی قابل مقایسه نیست.

 و اگر صنعتگران به زودی درصدد اصلاح آن بر نیایند با انتشاری که موسیقی فرنگی دارد ، در آتیه ی نزدیکی ممکن است آن را از بین ببرد و موسیقی ما مخصوص نقاط دور از شهر و تمدن بشود که در این صورت ساده تر از آنچه امروز هست خواهد بود .

راه حل :

 ... عده ای می گویند موسیقی ایران باید با تمام کیفیات سابق خود باقی بماند و کسی در آن دست نبرد . این دسته گرچه خود را حامی موسیقی ملی و وطنی می دانند ، در حقیقت جز دشمنی کار دیگری به جان موسیقی خود نمی کنند . زیرا وقتی از این خواب غفلت بیدار می شوند که برای گوش کردن موسیقی وطنی باید به گوشه ی ده یا قریه ای سفر کنند و نی زنی را پیدا کنند و از او یک نغمه ی ساده ی دشتی بشوند . چون با این خیال عاقبت کار موسیقی به همانجا خواهد کشید .

دسته ی دیگری گویند که موسیقی ایرانی و موسیقی فرنگی هر یک به جای خویش نیکوست و موسیقی وطنی که نماینده ی ذوق و احساسات ملی ماست نباید تغییر کرده با موسیقی اروپایی آمیخته شود . درست است که از آمیزش این دو موسیقی اگر بدون ترتیب این اختلاط صورت پذیرد موسیقی خوشایندی به وجود نخواهد آمد ، ولی میان دو موسیقی هرچه هم از یکدیگر دور باشند جهات مشترکی وجود دارد که صنعتگر با ذوق و با هنر می تواند آن نکات مشترک را بیاید و موسیقی ایرانی را به صورتی که فرنگی هم نباشد درآورد . حال باید این جهات مشترک را یافت و در اثر تمرین و آزمایش و عمل و کنجکاوی آن ها را به دست آورد .

... اگر موسیقی ما بخواهد در مقابل موسیقی فرنگی وجود داشته باشد و تغییری هم نکند ، محال است ! زیرا با طرزی که ما امروز جلو می رویم و در هر قسمت سرمشق و نمونه را از ممالک پیشرفته می گیریم موسیقی ما نمی تواند در مثال موسیقی فرنگی دوام آورد

... بنابر این باید موسیقی خود را با ذوق امروز و فردا و احتیاجات آتیه ی خود به تدریج وفق دهیم . 

ارسال در تاريخ سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, توسط A Hasan Beigi

صفحه قبل 1 صفحه بعد